به خاطر تو خورشید را قاب می کنم

وبردیوار دلم می زنم

به خاطر تو اقیانوس ها را در فنجانی

نقره گون جای می  دهم

به خاطر تو کلماتم را به باغ های

بهشت پیوند می زنم

به خاطر تو دست هایم را آیینه

می کنم وبر طاقچه یادت می گذارم

به خاطر تو می توان از جاده های

برگ پوش وآسمان های دور دست

چشم پوشید

به خاطر تو میتوان به ستاره ها

محل  نگذاشت....

به خاطر روی زیبای تو بود،

که نگاهم به روی هیچکس

خیره نماند

به خاطر دستان پر مهر و گرم

تو بود،که دست هیچکس را در هم نفشردم

به خاطر صدای دلنشین تو بود،

که حتی صدای هزار نی

روی دلم ننشست

                    عزیزم...

من عشق را در تو،

تو را در دل،

دل را در موقع تپیدن

وتپیدن را به خاطر تو

دوست دارم


من فریاد را درسکوت،

سکوت را در شب،

شب را در بستر

وبستر را برای اندیشیدن به

             تو دوست دارم

من بهار را به خاطر شکوفه

                             هایش

زندگی را به خاطر زیبایی

                           اش

                    وزیبایی را

به خاطر تو دوست دارم....